یک فروردین 94 از تی وی جمهوری اسلامی پخش کرد. مصاحبه یک خانوم تقریبا جوان که دورش عکسهایی از 2 پسربچه خیلی قشنگ و شاد و ناز بود.
این بانو هر 2 پسرش رو همزمان چند سال پیش در یک روز از دست داده بود و مردند به دلیل مسمومیت. چقدر این 2 پسر 7-8 ساله شاد و خوشگل هم بودند؛ دلم به در اومد.
بانو مثل یه کوه محکم و صبور و قوی بود، هر 2 پسرشو از دست داده بود ولی باز محکم بود و هنوز نفس می کشید.
چقدر با انگیزه و امیدوار بود. میگفت اون دنیا حضر فاطمه از بچه هام مراقبت میکنه و براشون مادری می کنه و این منو آروم تر می کرد.
این بانو برام اسطوره شد. چقدر محکم و با صبوری بچه سومشو بعد مرگ اون 2 تا جلوی دوربین در آغوش گرفته بود.
با این برنامه بود به خودم گفتم مردم چه مشکلاتی رو تجربه می کنند و اونها رو تحمل می کنند و چقدر صبوری می کنند. ما با کوچکترین مشکلات ناله می کنیم و غر می زنیم و و شانه خالی می کنیم.