منبع: سایت بی پلاس
اپیزود 22
نویسنده: Cal Newport
بخش اول: کار عمیق چیست و چرا مهم است؟
کار عمیق، مثل یک سوپر پاور است. اگر یاد بگیریمش، هم مقدار کاری که می کنیم را می توانیم زیاد کنیم و هم کیفیتش را بالا ببریم.
چگونه می توان کار زیاد و به درد بخور کرد.
کتاب شامل یک سری راهنمایی و برنامه است برای اینکه در این دنیا که همه چیز حواس ما را پرت می کند، چکار کنیم که حواس مان پرت نشود و چگونه ارزش خلق کنیم.
همه انسانهای مشهور مثل کارل یونگ، جی کی رولینگ، بیل گیتس و… خودشان را در بازه هایی حبس می کردند عاری از هر حواس پرتی و متمرکز می شوند روی خواندن و کار عمیق.
امروزه knowledge worker ها (کارمندانی که با اطلاعات و دانش کار می کنند) امروزه با کار عمیق بیگانه شده اند به دلیل شبکه های اجتماعی و دیگر نوتیفیکیشن ها.
در عوض کار سطحی shallow work می کنند.
این کتاب کمی شبیه به کتاب تمرکز (Focus) در فصل قبل است.
فراگیر شدن کار سطحی بین عموم مردم، فرصت عظیم شخصی و اقتصادی ایجاد کرده برای افراد کمی که حواس شان جمع است.
حرف کتاب: حالا که اکثریت حواس شان پرت است، اگر تو حواست جمع باشد تو می بری.
اصل حرف کتاب:
1- کار عمیق چیزیه که هی کمیاب تر می شود.
2- ارزش کار عمیق هی بیشتر و بیشتر می شود.
نتیجه گیری: اندک افرادی که یادش می گیرند و آن را هسته زندگی حرفه ای شان می کنند، اینها می درخشند.
بخش اصلی کتاب، بخشی است که تکنیک ها را یاد می دهد. پیشنهادات عملی اش را می گوید. ولی قبل از آن، مقداری حکایت تعریف می کند که ثابت کند و تئوری را تعریف می کند. دریچه خوبی می دهد به بخش دوم.
برای اینکه بخواهید جز تیم های برنده باشید: 1) باید بتوانیم چیزهای سخت را سریع یاد بگیرید، 2) با سرعت بالا کار با کیفیت بکنید.
برای این 2 باید کار عمیق کرد!
بخش دوم: چگونه کار عمیق کنیم؟
تمرکز مثل عضله است، باید ورزشش داد و با آن کار کرد که قوی شود. برعکس، هر وقت وسط کار حواست پرت میشه و از این حواس پرتی لذت می بری، توانایی مغزت را برای متمرکز بودن ضعیف تر می کنی.
ظرفیت کار عمیق روزانه برای آدمها 4 ساعت است. آدم تازه کار روزی 1 ساعت می تواند کار عمیق انجام دهد.
اصل کار و قدم اول این است که هدف مهم مان را پیدا کنیم و تمرکزمان را روی آن بگذاریم. بعد همه چیز را بر اساس آن هدف برنامه ریزی کنیم. هر کاری که ما را به آن هدف نزدیک نمی کند و ارزشی در راستای آن هدف خلق نمی کند را در برابرش مقاومت کنیم.
چک کردن اینستاگرام و فیس بوک خیلی گران تمام می شود. ارزان نیست.
برای کار عمیق، باید زمانی هم برای حواس پرتی و استراحت داشته باشی. مثل چیت دی در رژیم غذایی.
کار عمیق را باید لذت بخش کنی و باهاش کنار بیای. مثلا می توانی روتین منظم برایش داشته باشی، این گونه راحت تر می توانی انجامش دهی. مثلا هر روز 8 صبح. یا دوشنبه ها و چهارشنبه ها.
مسئله دیگر آگاهی است. بدانی کدام کارهایت سطحی است. آنها را نکنی یا در ساعات مشخصی انجام بدهی.
تکنیک: روز و زمان کاری تان را به بازه های نیم ساعته تقسیم کنید و در بازه های نیم ساعته تمرکز شدید را حفظ کنید. یا ددلاین برای کاری تعیین کنید و تا ددلاین تان نیروی محرکه باشد.
تحقیقی نشون میده آدمهایی که کاری انجام می دهند که از نهایت توان شان استفاده می کنند، اینها خوشحال ترین و راضی ترین آدمها هستند. و این خوشحالی از زمان فراغت و تفریح شان هم بیشتر است.
کار عمیق را باید روتین کرد. اگر روتینش نکنیم، بعد برای مقابله با هر مزاحمت و اختلالی باید از قدرت اراده خرج کنید و ایرادش این است که قدرت اراده آدم محدود است مثلا در یک روز شما یک مقدار مشخص اراده دارید و این زود تمام می شود.
یک بازه زمانی را در هفته یا ماه یا در سال بگذارید برای کار عمیق. مثلا 2-3 روز در هفته. یا یک ساعتی در روز را بگذارید. مثلا روزی 3 ساعت صبح، روزی 2 ساعت عصر.
برای روتین کردنش این تاکتیک ها خوب است: مثلا یک جای مخصوص برای کار عمیق تان در نظر بگیرید. زمان در نظر گرفتن هم خوب است. معیار گذاشتن هم خوب است، مثلا بگید 10 صفحه می خوام روی این کار کنم.
چه برای شروع و اتمام کار عمیق تان، مراسم آئیین داشته باشید. مثلا آخر روز را با چک کردن ایمیل یا لیست کارهای فردا تمام کنید. یا یک عبارتی را بر زبان بیارید، مثلا “اینم از این” یا “کار تمام شد”. که به ذهن بگه اینجا خط کشیدم.
بعد از این، حالا چطور این را تقویت کنیم؟ چطور بیشترش کنیم؟ چطور با حواس پرتی مقابله کنیم؟
آدمهایی که در حال انجام چند کار و multi-tasking هستند، حافظه کاری شان خوب نیست.
چند تکنیک برای افزایش تمرکز:
- برای اینترنت استفاده کردن برنامه بریزید.
- برای کارها ددلاین تعریف کنید و ددلاینه زودتر از زمان لازم باشد و این مجبورتان می کند با تمرکز بیشتری کار کنید.
- یا وقتی موضوعی دارید که باید بهش فکر کنید، مثلا وقتی راه می روید بهش فکر کنید. خودتون رو تمرین بدید به مراقبه کردن در راه رفتن. یک کار فیزیکی که خیلی به حضور ذهن نیاز نداره را ترکیب کنید با فکر کردن متمرکز به یک مسئله ای. این عادت عالی و مثل مدیتیشن است.
- تکنیک های حفظ کردن را در خودتان تقویت کنید. مثل کارت نگاه کردن و… . این ماهیچه های مغزی را تقویت می کند و تمرکز کردن را به شما بر می گرداند.
- بیرون آمدن از سوشیال مدیا. وقتی برید سراغ اینترنت که دلیلی براش داشته باشید. لیستی از هدف هایتان درست کنید که برایشان به اینترنت می روید، بعد ببینید مثلا فیس بوک چه کمکی به این هدف شما می کند. و ببینید چقدر وقت صرف کردید و چقدر شما را نزدیک کرده.
- یا 30 روز یک شبکه اجتماعی را که خیلی بهش معتاد هستید را ترک کنید. به جای آن هم یک جایگزین پیدا کنید که آرامش بیشتری داشته باشید.