پریروز فیلم خاص و خوب Dogville رو دیدم و دیروز هم کتاب کیمیاگر از پابلو کوئلیو رو خوندم که بعد مقداری فکر یه نتیجه مهمی گرفتم.
فیلم Dogville یه فیلم 3 ساعته است. نیمه اول فیلم کسالت بار بود و دقیقا وسط فیلم خوابم برد ولی نیمه دومش بسیار جذاب و شوکه کننده بود.
کتاب کیمیاگر هم 280 صفحه بود، که 90 صفحه اولش برام بسیار کسالت بار بود و طوری که توی کتابخونه یه نیم ساعت خوابیدم و بعد دوباره ادامه دادم که کتاب بسیار برام جذاب شد طوری که 3 ساعت بی وقفته کتاب رو ادامه دادم و به هیجان آمده بودم.
اما نتیجه ای که قبلا هم کم و بیش می دونستم ولی این 2 روز بهم 100% ثابت شد اینه:
معمولا و در اکثر فیلمها یا کتابها، یک سوم یا یک چهارم اول اون رو، کارگردان یا نویسنده سعی می کنند پیش زمینه ها و اطلاعات لازم به مخاطب بدن بنابراین توقع لذت و هیجان نباید داشته باشد. بعد از اون در نیمه دوم اون فیلم یا کتابه که کارگردان یا نویسنده هنر خودش و روح فیلم رو نشون میده. در اصل از نیمه دوم فیلم یا کتاب باید انتظار لذت و هیجان و زیبایی داشته باشیم.
پس نتیجه ای که می گیریم و نصیحتی که به خودم می کنم اینه:
یک سوم اول فیلم یا کتاب را اصلا دنبال لذت بردن و زیبایی نباشیم، در عوض داستان و صحبتها بسیار با دقت توجه کنیم که اطلاعات کارگردان یا نویسنده رو بفهمیم. یعنی یک سوم اول رو فقط سعی کنیم اطلاعات جمع کنیم. اما از نیمه دوم به بعد با استفاده از همون اطلاعات که در ذهن داریم فیلم یا کتاب شروع به لذت دادن می کنه و هر چی بیشتر اطلاعات ابتدای کار رو گرفته و درک کرده باشیم بیشتر می تونیم لذت ببریم و مقصود نویسنده رو دریابیم.
تذکر: این استراتژی برای اکثر فیلمها یا کتابها صادقه. مسلما استثنائاتی هم هستند که اول فیلم بسیار جذاب شروع میشه و از ثانیه اول بیننده رو میخکوب می کنه ولی گذراست (به نوعی یک شوک هست) و به همون حالت رکود و آرامش اطلاعات دهی میرسه. یا فیلمهایی هستند که آخرشون هم کسالت بار و پوچ هستند که یعنی اون فیلم ضعیف و بد هست.