باستین شوایناشتایگراز آن نوع بازیکنانی بود که جان میکند بی آن که جان کندنهایش را به رخ کشد.
آلمانیترین چهره را در صف آلمانیها داشت. با موی بور و چشمان روشن و پوست سپیدش در کنار مانوئل نوئر ژرمنترین ژرمن لشگر ژرمنها به شمار میرفت. شبیه سربازان نازی فیلمهای سینمایی و با همان صلابت ترسناک. با این وصف وقتی در نماهای نزدیک چهرهاش را نشان میدادند چشمانی با ترکیب کودکانهای را میدیدیم. او هافبک تکل زن جنگنده آلمان بود ولی هرگز عنوان مرد مبارزههای کثیف را نگرفت. میگفتند چهار سال پیش وقتی از آفریقای جنوبی به خانه برگشت پیراهن فرانک لمپارد را به عنوان یادگار پیروزی 4-1 آلمان برابر انگلیس آورده بود. پیراهنی که چند باری آن را پوشید و جمله “… برای لمپارد احترام فراوانی قائل هستم” را تکرار کرد و تکرار. همه لمپارد را در صف ستارهها قرار میدادند، ولی شوایناشتایگر برغم حضور دیرپایش هرگز ستاره قلمداد نمیشد. از آن نوع بازیکنانی بود که جان میکند بی آن که جان کندنهایش را به رخ کشد.
شواینی – نامی که خیلیها او را خطاب میکنند – در دو فینال 2010 و 2012 لیگ قهرمانان شکست خورده بود و سرانجام در ویمبلی 2013 با پیروزی 2-1 بایرن مونیخ در برابر بوروسیا دورتموند قهرمان اروپا شد و حالا با فتح جام جهانی ویترین افتخارتش را تکمیل کرده. شواینی که ماه آینده سی ساله خواهد شد به عنوان قهرمان ملی به آلمان بازگشت. نمایش او در جام 2014 در فینال برابر آرژانتین ترکیبی قهرمانانه داشت. جایی که سامی خدیرا مصدوم شده بود و تونی کروس درخشش همیشگیاش را نداشت. جایی که شواینی بار سنگین نبردهای فیزیکی را در دیدار صد و بیست دقیقهای طاقت فرسایی بر دوش کشید. وقتی زیر چشم راستش در وقت اضافی چاک خورد و خون پاشید روی صورتش (آخرین باری که چنین صحنهای در جام جهانی دیده بودیم تری بوچر انگلیسی در مقدماتی جام 1990 برابر سوئد بود) و کمی بعدتر عضله پاهایش از فرط دویدن و ضربه زدن گرفت و او را نقش زمین کرد بیش از همیشه سیمای سربازی را گرفت که برای پیروزی تا پای جان تلاش میکند. شواینی توانسته بود وظایف یک رزم آور شجاع خستگی ناپذیر را به شایستهترین شکل بر دوش کشد. او هفت بار در فینال توسط آرژانتینیها نقش زمین شد و شش بار بلافاصله بلند شد و مبارزه را ادامه داد. شواینی خستگی ناپذیر طی صد و بیست دقیقه پانزده کیلومتر دویده بود. بیش از هر بازیکنی. وقتی بازی تمام شد گفته بود “… خالی شدهام. احساس میکنم دیگر پایی ندارم”… او سرانجام آن بالا ایستاده بود. پس از پیمودن مسیری طولانی و شکستهای تلخ آلمان در گام های آخرش: در نیمه نهایی جام جهانی 2006 برابر ایتالیا، فینال یورو 2008 برابر اسپانیا، نیمه نهایی جام جهانی 2010 برابر اسپانیا و نیمه نهایی 2012 برابر ایتالیا.
شواینشتایگر تابستان 1998 پا به تیم نوجوانان بایرن گذاشت. زمانی که در قلمرو اسکی هم استاد به شمار میرفت و از خود میپرسید اسکیباز شوم یا فوتبالیست؟ او فوتبال را برگزید و سال 2002 عنوان قهرمان مسابقات جوانان آلمان شد. همان دورانی که او را با سرکشیاش میشناختند. ابتدا به عنوان یک مهاجم در گوش چپ که میتوانست در گوش راست هم بازی کند به خدمت گرفته شد. ضربه@هایش مهلک بودند ولی ناکامیاش در گشودن دروازه ها در مقایسه با همتایانش – حدود 20 گل در شش سال و 23 گل در 108 بازی ملی – او را به یک خط عقبتر راند. جایی که حتی به عنوان مدافع چپ هم بازی کرد. اوتمار هیتسفلد بود که او را اواخر بازی در لیگ قهرمانان 2002- 2003 برابر لانس به میدان فرستاد. در بازی که 3-3 پاان یافت و بایرن با قرار گرفتن در انتهای چهار تیم حذف شد. جایی که شواینشتایگر دقیقه 76 جای کاپیتان مهمت شول راهی میدان شد و بلافاصله یک پاس گل برای مارکوس فولنر ارسال کرد. او فصل بعد بیست و شش بار برای بایرن در لیگ بازی کرد و نخستین گلش را وارد دروازه وولفسبورگ کرد. او سال 2004 در بازی دوستانه برابر مجارستان نختین بازی ملیاش را انجام داد. ولی وقتی فلیکس ماگات آمد او را آغاز فصل 2006-2005 راهی تیم ذخیرهها کرد. اما سالهای درخشانتر شواینی پیش رو بودند و وقتی لویی ونگال در 2009 پا به بایرن مونیخ گذاشت او را به عنوان هافبک کلیدی بایرن جلوی مدافعان قرار داد که احتمالا مهم ترین رخداد زندگی حرفهای شواینی به شمار میرفت.
شواینی دو سال پیش به دلیل درد زانو در یورو 2012 غایب بود و خیلیها او را برای تیم ملی تمام شده میپنداشتند، ولی یواخیم لو به او ایمان داشت. حتی وقتی در همین فصل دو عمل جراحی روی زانویش انجام داد. یواخیم تیتر نشریه بیلد “شواینشتایگر به پایان راه رسیده” را جدی نگرفت. یواخیم او را با خود راهی برزیل کرد. جایی که شواینی در نخستین دیدار جام 2014 برابر پرتغال غایب بود و فیلیپ لام برابر مدافعان ایستاده بود. او در تساوی 2-2 با غنا هم در ترکیب اصلی قرار نداشت و دقیقه هفتاد جای سامی خدیرا به میدان آمد. در بازی با آمریکا در ترکیب اصلی قرار داشت ولی کماکان فیلیپ لام هافبک جلوی مدافعان بود و شواینی کمی جلوتر در سمت راست لام قرار گرفت. ترکیبی که در بازی برابر الجزایر هم تکرار شد. همان بازی که الجزایری ها بارها به اردوی ژرمن ها تاختند. سرانجام یواخیم از دیدار فرانسه به بعد ترکیب اصلی اش را شناخت. لام در دفاع راست قرار گرفت و شواینی کنار خدیرا برابر مدافعان. آرایشی که آلمان را پیش برد. جلو و جلوتر. تا قهرمانی. با پیروزی 7-1 برابر برزیل و گذر از سد آرژانتین در فینال.
وقتی ریتزولی سوت پایان فینال را به صدا درآورد شواینی و یواخیم یکدیگر را در آغوش کشیدند. آن چه آنها در 2006 قولش را داده بودند در 2014 عینیت یافته بود. آلمان قهرمان جهان شده بود.
منبع: اف سی بایرن