خب سریال Outlander سریالی درام و تاریخی هست. زنی انگلیسی از طریق جادویی به 200 سال قبل در اسکاتلند میره و قیام مردم اسکاتلند علیه حکومت انگلستان را در 200 سال پیش از نزدیک می بینه و علی رغم اینکه خودش در زمان حال شوهر داشت، در آن موقعیت هم به اجبار ازدواج می کنه اما در پایان بسیار عاشق شوهر جدید خودش میشه و ماجراهایی که با هم دنبال می کنند …
فصل اول سریال Outlander رو کامل تماشا کردم. بسیار خوب و قوی بود. اما نقطه قوت و امتیاز این سریال درام قوی و رابطه عاشقانه بسیار سوزناک و زیبای دو شخصیت اول سریال بود. کلیر و جیمی. بسیار عاشقانه باورپذیر و زیبایی داشتند که به جرات بین سریال هایی دیدم زیباترین و قوی ترین عاشقانه رو داشت. اما نقطه مثبت قابل توجه دیگری این سریال نداشت. مثلا از نظر تاریخی چندان حرفی برای گفتن نداشت مثل سریال Vikings یا غیره. اتفاقا داستان سریال و مسیرش تا حدودی هم کسالت بار و یک نواخت بود. به فصل اول این سریال امتیاز خوب 8 داده بودم و جز سریالهای محبوبم بود.
اما در این 1-2 ماه که فصل 2 ام سریال آغاز شد و منم همزمان و آنلاین تماشا کردم تا 3 قسمت اول فصل جدیدش رو. متاسفانه این فصلش تغییر جهت بسیار زیادی کرد. کلیر و جیمز به فرانسه مهاجرت کردند که چون مدتی از ازدواج شون گذشته دیگه اون رابطه گرم و عشق آتشین قبل خودشون رو ندارند. مثل یک زن و شوهر معمولی و عادی شدند و تمام مسیر سریال شده دسیسه ها و حرکات دربار فرانسه و ولیعهد اسکاتلند. یعنی نقطه قوت فصل اول سریال که درام قوی و عاشقانه زیبا بود به طور کامل حذف شده، و داستانهای تاریخی کسالت بار و متوسط تبدیل به محور فصل دوم سریال شدند.
هر 3 قسمت رو که دیدم بدون استثنا وسطش خوابم برد. بسیار کسل کننده و سریال ضعیفی شد و بعد از 3 قسمت هم کنسلش کردم و این سریال رو هم دیگه ادامه ندادم.
سلام.متم فصل اولو کامل دیدم.فکر کردم فصل دوم هم قشنگه و واس همین تمام قسمتهاشو دان کردم.اما فقط دو قسمتشو دیدم واقفا کسل کننده بود.مستقیم قسمت اخرفصل دو رو دیدم و الانم فصل سه رو تا قسمت چهار دیدم.به نظرم فصل سوم یکم قشنگتره.البته ازنظر روابط ها و کارهای جیمی و تلاش کلیر برای رسیدن به هم.هیچ نکته تاریخی هم نداره در فصل سوم
با تمام خوبی هایی که این سریال داره باید بهتون بگم که شخصیتی مثل کلیر اصلا مناسب نقش اول شدن نبود.با بازیگرش مشکل خاصی ندارما اون کارشو خوب انجام داده تا الان ولی شخصیتی که گرفته خوب نیست.شما تصورش را بکنید زنی میره گذشته و کلی دست و پنچه نرم میکنه تا برگرده و وقتی عاشق جیمی میشه منصرف میشه و از اون طرف شوهرش توی قرن بیستم سه سال منتظر اون میمونه بدون این که بقهمه چی شده و ماجرا از چی قراره و چه خیانتی داره بهش میشه و با این حال به زنش وفادار میمونه و زنش چیکار میکنه؟ شماهایی که توی سریال بیشتر دوست دارید جنبه عاشقانه رو ببینید این چیزا رو اصلا در نظر میگیرید؟گذشت همه اینا توی فصل دوم تصورش رو کنید کلیر از جیمی میخواد رندال کسی که این همه بهشون بد کرده رو نکشه چرا چون اگه بمیره فرانک به دنیا نمیاد یعنی این زن رک داره میگه همه باید به ساز من برقصن و مهم نیست خودشون چه احساسی دارن.تازه با پررویی تمام هم بعد از درگیری جیمی و رندال میاد جیمی رو سرزنش هم میکنه. و فصل دوم که کلا از این زن من متنفر شدم. بگید مگه همه این اتفاقا تغصیر فرانک بود که حالا اصلا محلش نمیذاشت؟تازه ازش سواستفاده هم میکرد مردی که به خاطرش سه سال تموم سختی کشید.حالا هم بدون این که خجالت بکشه توی بغل جیمی لم داده و به زن عقدی اش و دخترایی که اون رو پدرشون میدونن هم اهمیت نمیده تازه وقتی مارسلی ازش میخواد درمورد خودش و فرگس با جیمی حرف بزنه میگه به من مربوط نیست. این زن به نظر من اگه داستان واقعی بود میشد خودخواه ترین موجودی که تا الان زندگی کرده تا این حد خودخواه تا این حد از خود متشکر تا این حد پررو و بی شعور!!دلم میخواد هرچی از دهنم در بیاد بهش بگم ولی حیف جا ندارم و این که این سریال بی عیب و نقصه ولی شخصیت مزخرف کلیر در جا همه چی رو به هم میزنه و به خاطر همین من دیگه دنبالش نکردم اگه قراره این زنیکه بیشعور تا آخرش موفق باشه و بازم به بیاد برای جیمی گوشه چش نازک کنه ترجیح میدم این سریال اصلا ادامه پیدا نکنه
مرسی از نقد خیلی جامع و عالی تون