به یاد ندارم سر هیچ فیلمی این قدر زیاد اشک ریخته باشم. کلا سکانسهایی که راجع به فرمانده گروهان شون مایک بود.
سکانسی که سرباز سرخ پوست در مراسم بزرگداشت، مادر مایک رو بغل می کنه.
داغون می کنه این سکانس. یه سرباز خالصانه جلوی مادر دوستش که داغ تر از اون باید باشه گریه می کنه و میگه پسرت بهترین سربازی بود که دیدم.
سکانسی که مایک کشته میشه.
یه قهرمان که بارها جان چندین نفر رو نجات داده خودش جان می سپاره.
سکانسی که سرخ پوست و پزشکیار راجب مایک صحبت می کنند و میگه دلم براشون تنگ شده و حق اونا بود که جای ما جایزه بگیرند.
با اینکه مایک مرده هنوز یاد و اسمش به اندازه چندین نفر قدرت و اعتبار داره با یادش هنوز زندگی می کنند.