خیلی خیلی وقت بود که برای فیلمی گریه نکرده بودم که خب دلیل اصلیش اینه که این روزها خیلی کمتر فیلم می بینم. فیلم A Perfect World ساخته سال 1993 هست و یک فیلم خیلی معمولی و متوسط هست. اما سکانس پایانی فیلم بسیار تاثیر گذار بود و اشک من
Continue readingبرچسب: فیلمهایی که گریه کردم
بعد از یک سال و نیم به فیلمی نمره 10 دادم: Hacksaw Ridge
به تازگی فیلم بی نظیر و عالی Hacksaw Ridge رو دیدم به حدی عالی بود که در سایت imdb بهش امتیاز 10 از 10 دادم! آخرین باری که به فیلمی امتیاز 10 دادم فیلم Before the fall بود که ماه آپریل 2016 دیدمش. یعنی دقیقا 1 سال و 6 ماه
Continue readingفیلمهایی که برایشان گریه کردم: Safe Haven
توی پست قبلی نقد فیلم Safe Haven رو نوشتم. سکانس آخر فیلم که نامه همسر فوت شده به کیتی خونده میشه. داغون می کنه این صحنه. تک تک کلمات و جملات نامه عالی و بدون نقص و سر جای خودشون هستند. نهایت عشق رو میشه در این نامه دید.
Continue readingفیلمهایی که برایشان گریه کردم: The Flags of our Fathers
به یاد ندارم سر هیچ فیلمی این قدر زیاد اشک ریخته باشم. کلا سکانسهایی که راجع به فرمانده گروهان شون مایک بود. سکانسی که سرباز سرخ پوست در مراسم بزرگداشت، مادر مایک رو بغل می کنه. داغون می کنه این سکانس. یه سرباز خالصانه جلوی مادر دوستش که داغ تر
Continue readingفیلمهایی که برایشان گریه کردم: 3Idiots
بی تردید بیشترین فیلمی که در تمام عمرم سرش اشک ریختم این فیلم 3Idiots بوده. اولین سکانسش که گریه کردم سکانسی بود که راجو در بیمارستان در کما بود و دو دوستش برای بهبودی و به هوش اوردنش همه کاری می کردن. مرتبه دوم صحنه ای بود که راجو روی ویلچر
Continue readingفیلمهایی که برایشان گریه کردم: هوش مصنوعی
کلیه صحنه هایی که پسر روبات به دنبال مادرشه (مادر انسانیش) و بودن با مادرشو آرزو می کنه. عشق به مادر عجب عشق جاودانه ایه! این فیلم بهترین فیلمیه که عشق به مادر رو نشون میده. اشک بارها از چشمهام جاری شد. بارها وقتی پسر روبات با همه وجود دنبال
Continue readingفیلمهایی که برایشان گریه کردم: جاسوس بازی
سکانسی که تام بیشاپ (برد پیت) و نامزدش از زندان آزاد شدند و سوار هلیکوپتر جدا در حال بازگشت به خانه هستند. و با موسیقی عالی و حزن انگیز ، به هم نگاه می کنند. موسیقی این سکانس دیوانه کنندست. برد با چهره معصومیت و مظلومش نجات پیدا کرده و
Continue readingفیلمهایی که برایشان گریه کردم: Prisoners
سکانسی که کاراگاه (جیک جیلنهال) از سرش در حال خونریزی است و در حال رانندگی با عجله بسیار به طرف بیمارستان است و آنا (دختر بچه گروگان گرفته شده بوده) مسموم و از حال رفته صندلی عقب ماشین است. اوج استرس و غم و التماس را در چهره جیک می بینیم
Continue readingفیلمهایی که برایشان گریه کردم: Downfall
سکانسی که مسئول وقت آلمان نازی از پشت رادیو دستور تسلیم آلمان را اعلام می کند و ماشین حامل بلندگوی رادیو در خیابان های ویرانه شهر می رود و پیام را در سطح شهر پخش می کند و پسر نوجوان آلمانی به دنبال ماشین حامل بلندگو می دود و فرمان
Continue readingفیلمهایی که برایشان گریه کردم
خب فیلمهای من بچه های منن و شادترین و غمگین ترین لحظاتم رو با فیلمها سپری کردم. در یه سلسله پست می خوام فیلمهایی ک اشکمو موقع تماشاشون در اوردن (اشک واقعی و فیزیکی) و براشون گریه کردم رو معرفی کنم. مختصر و مفید می خوام بنویسم و هر فیلم
Continue reading