در ابتدای نقدم میگم این سریال بی نظیر و بی نقصه!!! در این پستم فقط به مهمترین ویژگی عالی بودن این سریال می پردازم و نقد کاملم رو از سریال در پست بعدی میگم.
از نظر من مهمترین و مهمترین و مهمترین نقطه قوت این سریال، شخصیت پردازی اون هست. البته پر واضح و آشکار است که این سریال کلیه عوامل و نقاطش بی نظیر کار کردند که سر فرصت تک تک بهشون می پردازم، ولی این نقطه قوتش توجه من رو الان خیلی جلب کرده که بهش می پردازم.
شخصیت پردازی این سریال یک ویژگی خیلی نادر داره:
کاملا واقع گرایانه و رئال هست به دور از هر کلیشه ای. شخصیت خوب خوب یا بد بد توی این سریال اصلا نداریم. کسی سفید یا سیاه نیست، بلکه همه خاکستری و معمولی هستند و مثل دنیای واقعیت گاهی کار خوب می کنن و گاهی کار بد.
عوامل سریال چنان با هنر و ظرافت تمام این امر رو موفق شدند، که به جرات در بین سریالهای هالیوودی هم شخصیت پردازی رئال این قدر موفق ندیدم.
این امر نمونه بارز سینمای مدرن و بالغ امروز دنیاست. سریال شهرزاد بر اساس علم و قوانین روز دنیا ساخته شده. یعنی به مانند سینمای کشورهای اسکاندیناوی (دانمارک و نروژ) یا آثار سطح بالای هالیوودی.
نویسنده و کارگردان فیلم، قبل از شروع فیلم برداری بسیار روی فیلمنامه و طراحی کاراکترها کار کردند که همه شخصتها رو معتدل طراحی کنن که نتیجه اش این میشه:
در طول 20 و چند قسمت این سریال، به طور متوالی و مداوم قضاوت بیننده راجب تک تک شخصیتها عوض میشه و جابه جا میشن و مدام ما توسط کارها و صحبتهای کاراکترها شوک زده میشیم و رفتار هیچ کسی قابل پیش بینی نیست. بزرگ آقا (عای نصریان)، قباد (شهاب حسینی)، شیرین، فرهاد (مصطفی زمانی) و … همگی بدون استثنا بیننده عاشق اون کاراکتره ولی چند قسمت بعد ازش متنفر میشه و این چرخه تکرار میشه. این اوووج هنر فیلم نامه و کارگردانیه که بیننده در هر لحظه با موقعیت اون کاراکتر همزاد پنداری می کنه. مثال:
کاراکتر شیرین کمی بیشتر از بقیه کاراکترها منفوره و رفتارهای بد و بچه گانه ای ازش دیدیم همین طور رفتارهای عاشقانه و خیرخواهانه ای هم ازش دیدیم. بیشتر فیلم ازش بدمون میاد، ولی وقتی زمانی که بزرگ آقا پدرش در بیمارستانه و شیرین چنان برای پدرش گریه می کنه و در راهرو التماس دکتر و پرستارا می کنه، یا به خود بزرگ آقا التماس می کنه چشماشو باز کنه، بیننده عاشق شخصیت شیرین میشه و همراهش میشه و برای سلامتی پدرش دعا می کنه. با شادی شیرین شاد و ناراحتیش ناراحت میشه.
یا باز بزرگ آقا با اینکه کارهای بدی کرده اما باز بیننده زمانی که در درگیری ها و ترورهاست و بزرگ آقا در بیمارسته، نگرانه حالشه و دعا می کنه که بزرگ آقا و گروهش بتونن موفق بشن و دشمنهاشونو شکست بدن.
این نهایت هنر یک اثر سینمایی یا سریایلیه. که مثل سریالهای مسخره و مضحک شبکه های ملی کشورمون نیست که از همون قسمت اول مشخصه این آدم بده و اون آدم خوبه. این آخر فیلم میمیره و اون عاقبت به خیر میشه، اینا با هم ازدواج می کنن و اونا میرن زندان …
همون طور که گفتم من بعد از تماشای این همه سریال و فیلم هالیوودی، تا به حال چنین اثری که انقدر رئال باشه ندیده بودم. این سبک: که شخصیتها خوب یا بد نیستند، بلکه مثل واقعیت انسانها گاهی کار خوب می کنن و گاهی کار بد، سبک فیلم سازی آینده دنیاست. در آثار سینمای دانمارک نمونه شو زیاد دیدم و بقیه دنیا هم در آینده به این سبک رو خواهند اورد.
=============================
غیر از این مورد که دلیل اصلی بود، جزئیات و شاخ و برگ سریال هم کاملا به روز هستند. جملات روانشناسانه که در فیلم گفته میشه همه مطابق با آخرین علوم روانشناسی روز هستند (نمونه شان رو از صحبتهای دکتر هلاکویی شنیدم) یا روابط بین افراد (روابط شهرزاد و فرهاد که شخصیتهای تحصیل کرده و مدرن این مجموعه هستند) از نظر اخلاقی و عرفی، کاملا از زمان امروز کشور ما هم جلوتر هست و در حد روز کشورهای پیشرفته ست.
بله سریال شهرزاد بسیار سریال مدرن هست که عواملش شاهکار کردند …