پیش زمینه فیلم
فیلم Unforgiven (نابخشوده) به کارگردانی و بازیگری کلینت ایستوود محصول سال 1992 و برنده اسکار بهترین فیلم. خب فیلم مال 24 سال قبله طبیعتا ظاهر خیلی جذاب و مهیجی و زرق و برقی نداره. و هر چی داره قاعدتا باید داستان و فیلنامه خوب داشته باشه. که کاملا همین طوره و فیلم بسیار داستان جالب و متفاوتی داره.
حرف اصلی فیلم این هست که در دنیا چیزی مطلق نیست و الزاما هر چیزی بر اساس حساب کتاب و قاعده و اصول نیست. بلکه بسیاری از اتفاقات مهم بر اساس شانس و تصادف بودند و بسیاری از قهرمانان و اسطوره ها که معروف هستند تنها افرادی خوش شانس بودند!
داستان فیلم
داستان فیلم خب به خودی خودش جالبه. در یک فاحشه خانه شروع میشه، دو نفر کابوی به یکی از فاحشه ها حمله می کنند و صورتش رو با چاقو زخمی می کنند طوری که فاحشه خیلی زشت میشه و دیگه باب میل مردی واقع نمیشه. کلانتر وقتی میاد می بینه این دو نفر آدمای بدی نبودند و دو نفر کارگر بودند و فقط عصبانی شدند و کلانتر اونها رو محکوم به پرداخت پول می کنه بابت جریمه و مخالف اینه که با شلاق زدن اون 2 کابوی خونریزی بیشتری بشه. فلذا فاحشه ها تصمیم می گیرند خودشون عدالت رو اجرا کنند و مزدورانی استخدام می کنند و برای مرگ اون 2 کابوی جایزه قرار میدن …
نقد و بررسی فیلم
این فیلم بسیار هنری ساخته شده و جای بحث و فکر داره. نکته مهم این فیلم اینه که هیچ کس خوب مطلق نیست و هیچ کسی بد مطلق نیست. همه شخصیتها ذاتا بد و خبیث نیستند اما گناهانی هم کردند و ایراداتی هم دارند.
کلانتر بیلی کوچیکه (با بازی جین هکمن). یک هفت تیرکش واقعا حرفه ای هست و بین شخصیتهای فیلم فقط این حرفه ای هست.
مزدور انگلیسی. این نماد جالبی داره، فردی که صرفا با خوش شانسی تونسته رقیبش رو در گذشته بکشه و با داستان دروغین درباره اون مبارزه مشهور شده و حتی برایش کتاب می نویسند که او مبارزی را که 2 تفنگ داشته کشته. در حالیکه اون مبارز بر اثر ترکیدن تفنگ خودش در صورتش کشته شده بود. که در نهایت کلانتر این انگلیسی رو رسوا می کنه.
ویلی (با بازی کلینت ایستوود). فردی که آوازه خیلی بلندی داره به عنوان یک قاتل و خلافکار اما دیگر پیر شده و توبه کرده و آدم خوبی شده. اما در پایان فیلم مشخص میشه اون صرفا به زن ها و بچه ها حمله می کرده و به قتل می رسونده. و باز مشخص میشه که حتی هفت تیر کش خوب و حرفه ای هم نیست و فقط خوش شانسه. در سکانس دوئل در کافه، اول به صاحب کافه شلیک می کنه که مسلح نبوده و بعد هم کاملا با خوش شانسی تیری نمی خوره و کلانتر و همکارانش رو میکشه.
فیلم این رو میگه که صرفا هر کسی اسم و رسم و شهرت خوبی داره دلیل میشه واقعی باشن (شخصیت مزدور انگلیسی). همچنین اگر خیلی در کارتون حرفه ای و خبره باشید باز هم دلیل نمیشه که در مسابقه و کارتون موفق بشید و ممکنه با بدشانسی شکست بخورید (شخصیت کلانتر). همچنین افرادی که موفق و مشهور شدند الزاما افراد حرفه ای و شایسته ای نیستند، ممکنه بی دلیل و شانسی موفق شده باشند (نماد ویلی؛ کلینت ایستوود).
در کل فیلم خوبی بود فقط به نظرم نقطه ضعفش یک سوم ابتدایی فیلم هست که کمی سرعت کند بود و به اندازه کمی حوصله سر بر شده بود که البته چندان محسوس نبود. به این فیلم امتیاز 8 میدم.
دیالوگ جالب فیلم:
-کلانتر زمان مرگش به ویلی: من لایق این وضع نیستم که این طور بمیرم.
-ویلی در جوابش: لایق بودن هیچ ربطی به این وضع نداره.