همین الان برای بار دوم فیلم Inception ساخته کریستوفر نولان رو دیدم.
دفعه اول 4-5 سال پیش دیدمش که بسیار کسل شدم در حین تماشاش و اصلا با فیلم ارتباط برقرار نکردم. گفتم شاید ایراد از حال اون روز من بوده باشه که با فیلم ارتباط برقرار نکردم این شد که برای بار دوم تماشاش کردم.
این فیلم از نظر من خیلی بد و نقص دار بود. درسته فیلم بزرگ و با عظمتی بود. داستان خیلی پیچیده و خلاق و کار شده، بازیگرای بزرگ، موسیقی متن خیلی عظیم و …
اما فیلم اصلا خوب از آب در نیومده بود به چند دلیل نقص:
1- فیلم بسیار بیش از حد نکته ها و آموزه های فنی و اصطلاح داشت. مدام شاهد این مسئله بودیم که یه نفر سوال فنی می پرسه و دیگری جواب فنی بهش میده. تا خود وسط فیلم هم بسیار شاهد این موضوع بودیم. آخه فکر بیننده گنجایش چقدر حفظیات داره؟ بیننده چقدر باید مطلب و نکته حفظ بکنه که رشته فیلم از دستش خارج نشه؟ معمول و درست اینه که تا یک چهارم یا نهایت یک سوم ابتدایی فیلم به بیننده نکته ها القا بشه، اما ادامه فیلم دیگه بیننده از اینها بهره برداری کنه و از تطبیق شون لذت ببره. نه اینکه تا اواخر فیلم همش فکرت درگیر باشه و هیچ لذتی نبری …
2-نقص دیگر فیلم کثرت بازیگرای اصلی هست. یه فیلم نباید انقدر بازیگر اصلی که هر کدوم یه نقش به سزا در داستان دارن داشته باشه. عین مشکلی شد که برای فصل دوم True Detective ذکر کردم. اصلا نمی تونی با شخصیت های فیلم ارتباط برقرار کنی و تمرکز لازم رو نداریم. مدام گیج هستیم و اصلا نمیشه در حین فیلم تمرکز کنی. به شدت تمرکز بیننده رو بهم میزنه.
3-نقص دیگه نمی دونم دلیلش چی بود ولی اصلا با فیلم و شخصیتها همزاد پنداری نکردیم. دلمون برای هیچ شخصیتی نمی سوزه، برای موفقیت هیچ شخصیتی استرس نداشتیم. به همین دلیل فیلم کاملا بدون هیجان بود چون هیچ انگیزه ای نداشتیم، چون اصلا سرنوشت کاراکترها برامون مهم نبود …
این فیلم برای من بسیار خسته کننده بود و واقعا لحظه شماری با عذاب می کردم که زودتر تموم بشه …